نظریه تولید شش سیگما (Six Sigma) یک روش مدیریتی است که برای کاهش نقص و افزایش کیفیت در فرآیندهای تولید و خدمات استفاده میشود.
تشریح :
این نظریه بر اساس اصل کیفیت شش سیگما است که میگوید در یک فرآیند شش سیگما، حداکثر 3.4 نقص در هر میلیون فرصت (DPMO) وجود دارد.
به عبارت دیگر، یک فرآیند شش سیگما 99.99966% قابل اعتماد است.
شش سیگما بر پنج اصل اساسی بنا شده است که به DMAIC معروف هستند:
تعریف (Define): مشکل یا فرصت را به طور واضح تعریف کنید.
اندازهگیری (Measure): دادههای مربوط به مشکل یا فرصت را جمع آوری و تجزیه و تحلیل کنید.
تجزیه و تحلیل (Analyze): علل اصلی مشکل یا فرصت را شناسایی کنید.
بهبود (Improve): راه حل هایی برای رفع مشکل یا استفاده از فرصت ایجاد کنید.
کنترل (Control): راه حل ها را اجرا کنید و نتایج را رصد کنید.
ابزارها و تکنیکهای مختلفی در نظریه تولید شش سیگما استفاده میشود، از جمله:
نقشه کشی فرآیند: برای درک مراحل یک فرآیند و شناسایی نقاط بالقوه نقص استفاده میشود.
تجزیه و تحلیل واریانس (ANOVA): برای شناسایی عواملی که بر کیفیت محصول یا خدمات تأثیر میگذارند استفاده میشود.
آزمایشهای طرح فاکتوریل: برای تعیین بهترین تنظیمات برای یک فرآیند استفاده میشود.
کنترل آماری فرآیند (SPC): برای نظارت بر ثبات یک فرآیند و شناسایی انحرافات استفاده میشود.
کاربرد :
تولید:
•کاهش ضایعات و بازکاری
•بهبود کیفیت محصول
•کاهش زمان چرخه
خدمات:
•کاهش زمان انتظار
•کاهش خطاهای پردازش
•بهبود تجربه مشتری
مراقبت های بهداشتی:
•کاهش خطاهای پزشکی
•کاهش زمان بستری
•بهبود کیفیت مراقبت
دولت:
•کاهش زمان پردازش درخواست
•کاهش تقلب
•بهبود کیفیت خدمات دولتی
پیشگامان و نظریه پردازان :
بیل اسمیت/ مایکل هری / جک جرمین
منابع :
شش سیگما برای خدمات: راهنمای عملی برای بهبود کیفیت، کارایی و رضایت مشتری اثر جیمز ووماک و دانیل تیپینگ
از ایده تا اجرایی: راهنمای کامل شش سیگما اثر مایکل جورج
شش سیگما برای همه: راهنمای ساده ای برای بهبود کیفیت و کاهش هزینه ها اثر روآن کلوگ
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.