طراحی شغل Job Design
ردیف واژگانی: 973
رسته واژگانی: مدیریتی
دسته بندی مرتبط : دانشنامه جامع مدیریت
تعریف در حد یک جمله :
طراحی شغل فرآیندی است که به مشخص کردن وظایف، مسئولیتها، اختیارات و شرایط شغلی یک موقعیت کاری خاص میپردازد.
تشریح :
هدف از طراحی شغل، ایجاد شغلهایی است که:
با نیازهای سازمانی و فنی مطابقت داشته باشند.
برای کارکنان جذاب و انگیزهبخش باشند.
امکان رشد و توسعهی فردی را برای کارکنان فراهم کنند.
منجر به افزایش بهرهوری و کارایی شوند.
مراحل اصلی طراحی شغل:
جمعآوری اطلاعات: در این مرحله، اطلاعات لازم در مورد وظایف، مسئولیتها، اختیارات و شرایط شغلی مورد نظر جمعآوری میشود. این اطلاعات از طریق روشهای مختلفی مانند مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه و بررسی اسناد جمعآوری میشود.
تجزیه و تحلیل شغل: در این مرحله، اطلاعات جمعآوری شده در مورد شغل مورد نظر تجزیه و تحلیل میشود. در این تجزیه و تحلیل، وظایف اصلی شغل، مهارتها و دانش مورد نیاز برای انجام آن وظایف، شرایط محیط کار و سایر عوامل مرتبط با شغل مشخص میشود.
طراحی شغل: در این مرحله، بر اساس اطلاعات جمعآوری شده و تجزیه و تحلیل انجام شده، شرح وظایف شغل، مشخصات شغلی و سایر الزامات مربوط به شغل تدوین میشود.
پیادهسازی طرح شغل: در این مرحله، طرح طراحی شده برای شغل مورد نظر اجرا میشود. این اجرا شامل آموزش کارکنان، تهیه ابزار و تجهیزات لازم و ایجاد شرایط مناسب برای انجام کار میشود.
ارزیابی و بازنگری: در این مرحله، طرح طراحی شده برای شغل مورد نظر مورد ارزیابی قرار میگیرد و در صورت نیاز بازنگری میشود. این ارزیابی باید به طور دورهای انجام شود تا مطمئن شویم که شغل مورد نظر با نیازهای سازمانی و فردی کارکنان مطابقت دارد.
کاربرد :
طراحی شغل کاربردهای مختلفی در سازمانها دارد که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. افزایش کارایی و بهرهوری:
با مشخص شدن وظایف و مسئولیتها به طور واضح، از اتلاف وقت و دوباره کاری جلوگیری میشود.
کارکنان با تمرکز بر وظایف محوله، کار خود را به بهترین نحو انجام میدهند.
2. بهبود کیفیت کار:
با طراحی شغل، تناسب شغل با تواناییها و مهارتهای افراد سنجیده میشود و افراد در جایگاههای مناسب خود قرار میگیرند.
ارائه آموزشهای لازم به کارکنان برای انجام وظایف خود به بهترین نحو.
3. افزایش رضایت شغلی:
با طراحی شغل، شغلهایی ایجاد میشود که برای کارکنان جذاب و انگیزهبخش هستند.
احساس ارزشمندی و احترام به کارکنان.
4. کاهش غایبت و جابجایی کارکنان:
کارکنانی که از شغل خود راضی هستند، تمایل کمتری به ترک شغل خود دارند.
ثبات و پویایی در نیروی کار سازمان.
5. ایجاد یک محیط کاری مثبت:
با طراحی شغل، شرایطی فراهم میشود که کارکنان احساس ارزشمندی و احترام کنند.
روابط صمیمی و مثبت بین کارکنان.
6. تسهیل در فرآیندهای منابع انسانی:
جذب و استخدام: با داشتن شرح وظایف شغل و مشخصات شغلی دقیق، میتوان افراد مناسب را برای هر موقعیت شغلی جذب و استخدام کرد.
آموزش و توسعه: با شناخت وظایف و نیازهای آموزشی هر شغل، میتوان برنامههای آموزشی مناسب برای کارکنان طراحی و اجرا کرد.
ارزیابی عملکرد: با داشتن شرح وظایف شغل، میتوان عملکرد کارکنان را به طور عینی و منصفانه ارزیابی کرد.
جبران و مزایا: با توجه به ارزش هر شغل در سازمان، میتوان حقوق و مزایای مناسبی برای آن تعیین کرد.
7. نوآوری و خلاقیت:
با طراحی شغلهای چالشبرانگیز و جذاب، میتوان زمینه را برای شکوفایی خلاقیت و نوآوری در کارکنان فراهم کرد.
توانمندسازی کارکنان برای ارائه ایدههای جدید و حل مشکلات به شیوههای خلاقانه.
8. توسعهی سازمانی:
با طراحی شغلهایی که با اهداف و استراتژیهای سازمان همسو باشند، میتوان به توسعهی پایدار سازمان کمک کرد.
همسویی توانمندیها و عملکرد کارکنان با اهداف بلندمدت سازمان.
پیشگامان و نظریه پردازان :
1. تیلور (Frederick Winslow Taylor):
او به عنوان پدر مدیریت علمی شناخته میشود و در اوایل قرن بیستم با تمرکز بر افزایش کارایی و بهرهوری از طریق تجزیه و تحلیل وظایف و زمانسنجی، به طراحی شغل پرداخت.
او بر تقسیم کار به وظایف ساده و قابل اندازهگیری تأکید میکرد و معتقد بود که با آموزش دقیق کارکنان میتوان به حداکثر کارایی در انجام وظایف دست یافت.
2. فرانک گیلبرت (Frank Gilbreth):
او به همراه همسرش، لیلیان گیلبرت، به عنوان پایهگذاران مطالعه زمان و حرکت شناخته میشوند.
آنها با استفاده از فیلمبرداری و تجزیه و تحلیل حرکات کارکنان به دنبال بهینهسازی روشهای انجام کار بودند.
آنها معتقد بودند که با کاهش حرکات غیرضروری و طراحی ابزار و تجهیزات مناسب میتوان به افزایش کارایی و کاهش خستگی کارکنان کمک کرد.
3. الیور ندل (Oliver Wendell Holmes Sr.):
او به عنوان پدر روانشناسی صنعتی شناخته میشود و در اوایل قرن بیستم به تاثیر عوامل روانی بر عملکرد شغلی توجه کرد.
او معتقد بود که رضایت شغلی و سلامت روان کارکنان نقش مهمی در افزایش بهرهوری دارد.
او بر اهمیت تناسب شغل با تواناییها و علایق افراد تأکید میکرد.
4. رابرت اوون (Robert Owen):
او به عنوان یکی از پیشگامان اصلاحات اجتماعی در قرن نوزدهم، به شرایط نامناسب کار در کارخانهها توجه کرد و به دنبال ایجاد محیطهای کاری سالم و انسانی بود.
او معتقد بود که کار باید به عنوان یک فعالیت لذتبخش و ارزشمند تلقی شود و نه به عنوان یک وسیله صرف برای امرار معاش.
او بر اهمیت آموزش و پرورش کارکنان و ایجاد فرصتهای رشد و توسعه برای آنها تأکید میکرد.
5. چستر بارنارد (Chester I. Barnard):
او به عنوان یکی از نظریهپردازان برجسته در حوزه مدیریت، به اهمیت روابط انسانی در سازمانها توجه کرد.
او معتقد بود که طراحی شغل باید به گونهای باشد که نیازهای انسانی و اجتماعی کارکنان را برآورده کند.
او بر اهمیت مشارکت کارکنان در تصمیمگیریها و ایجاد یک محیط کاری مشارکتی تأکید میکرد.
6. کریس آرجیریس (Chris Argyris):
او به عنوان یکی از روانشناسان سازمانی برجسته، به تاثیر ساختار سازمان بر رفتار افراد توجه کرد.
او معتقد بود که طراحی شغل باید به گونهای باشد که استقلال، مسئولیتپذیری و فرصتهای رشد برای کارکنان فراهم کند.
او بر اهمیت توسعهی فردی و سازمانی تأکید میکرد.
7. فردریک هرزبرگ (Frederick Herzberg):
او به عنوان یکی از نظریهپردازان برجسته در حوزه انگیزش، به عوامل مؤثر بر انگیزش و رضایت شغلی توجه کرد.
او معتقد بود که عوامل ذاتی شغلی مانند دستاورد، شناسایی و مسئولیتپذیری، نقش مهمی در افزایش انگیزش دارند.
او بر اهمیت طراحی شغلهای چالشبرانگیز و معنادار تأکید میکرد.
8. ریچارد هکمن (Richard Hackman):
او به عنوان یکی از روانشناسان سازمانی برجسته، به تاثیر شغل بر سلامت روان افراد توجه کرد.
او معتقد بود که شغلهای چالشبرانگیز و معنادار میتوانند به افزایش سلامت روان و کاهش استرس کمک کنند.
منابع :
طراحی شغل اثر ریچارد اچ. هکمن و جان آر. اولدهام
مدیریت کار: طراحی، اجرا و ارزیابی مشاغل اثر فردریک هرزبرگ
طراحی شغل برای افراد: راهنمای عملی برای ایجاد مشاغل معنادار اثر سوزان کروک
شغلهای آینده: طراحی مشاغل برای دنیای در حال تغییر اثر ویلیام جی. اوربان و ناتان مکمیلان
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.