مدل پنج نیروی پورتر five forces model
ردیف واژگانی: 984
رسته واژگانی: مدیریتی
دسته بندی مرتبط : دانشنامه جامع مدیریت
تعریف در حد یک جمله :
تئوری پنج نیروی پورتر، که توسط مایکل پورتر، استراتژیست برجسته، در سال 1980 ارائه شد، چارچوبی برای تجزیه و تحلیل رقابت در یک صنعت و شناسایی عواملی است که بر سودآوری شرکتها در آن صنعت تأثیر میگذارند.
تشریح :
این تئوری بیان میکند که پنج نیروی کلیدی وجود دارد که بر رقابت در یک صنعت اثر میگذارند:
1. قدرت چانهزنی خریداران: این نیرو نشان میدهد که تا چه حد خریداران میتوانند برای به دست آوردن قیمت پایینتر و شرایط بهتر از فروشندگان فشار بیاورند.
عواملی مانند تمرکز خریداران، هزینههای جابجایی به تامینکنندگان جایگزین و حساسیت قیمت خریداران بر قدرت چانهزنی آنها تأثیر میگذارند.
2. قدرت چانهزنی تامینکنندگان: این نیرو نشان میدهد که تا چه حد تامینکنندگان میتوانند قیمتها را افزایش داده یا کیفیت محصولات یا خدمات را کاهش دهند.
عواملی مانند تمرکز تامینکنندگان، وجود تامینکنندگان جایگزین و اهمیت ورودیها برای خریداران بر قدرت چانهزنی آنها تأثیر میگذارند.
3. تهدید ورود رقبای جدید: این نیرو نشان میدهد که ورود شرکتهای جدید به یک صنعت چقدر آسان است.
عواملی مانند موانع ورود، مانند اقتصاد مقیاس، مزیتهای برند و مقررات دولتی، بر تهدید ورود رقبای جدید تأثیر میگذارند.
4. تهدید جایگزینی محصولات یا خدمات: این نیرو نشان میدهد که تا چه حد محصولات یا خدمات جایگزین میتوانند به جای محصولات یا خدمات موجود در صنعت مورد استفاده قرار گیرند.
عواملی مانند کیفیت و قیمت محصولات یا خدمات جایگزین، تمایل خریداران به جایگزینی و هزینههای جابجایی به محصولات یا خدمات جایگزین بر تهدید جایگزینی تأثیر میگذارند.
5. رقابت بین رقبای موجود: این نیرو نشان میدهد که شدت رقابت بین شرکتهای موجود در یک صنعت چقدر است.
عواملی مانند تعداد و تنوع رقبای موجود، نرخ رشد صنعت و تمایز محصول یا خدمات بر شدت رقابت تأثیر میگذارند.
کاربرد :
در اینجا چند نمونه از کاربردهای تئوری پنج نیروی پورتر آورده شده است:
1. تجزیه و تحلیل جذابیت یک صنعت:
با بررسی هر یک از پنج نیرو، میتوان جذابیت کلی یک صنعت را برای سرمایهگذاری یا ورود به آن ارزیابی کرد.
برای مثال، اگر صنعت دارای قدرت چانهزنی خریداران بالایی باشد، ممکن است برای شرکتهای جدید که قصد ورود به آن را دارند، جذابیت کمتری داشته باشد.
2. تعیین نقاط قوت و ضعف یک شرکت:
با درک پنج نیرویی که بر صنعت تأثیر میگذارند، یک شرکت میتواند نقاط قوت و ضعف خود را در مقایسه با رقبای خود شناسایی کند.
برای مثال، اگر شرکتی دارای مزیت برند قوی باشد، ممکن است قدرت چانهزنی بالاتری نسبت به رقبای خود داشته باشد.
3. توسعه استراتژیهای رقابتی:
با درک عوامل کلیدی که بر رقابت در یک صنعت تأثیر میگذارند، یک شرکت میتواند استراتژیهایی را برای تقویت موقعیت رقابتی خود و افزایش سهم بازار خود تدوین کند.
برای مثال، اگر شرکتی با تهدید ورود رقبای جدید روبرو باشد، ممکن است استراتژیهایی را برای افزایش موانع ورود، مانند سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه یا ایجاد مزیتهای برند، اتخاذ کند.
4. ارزیابی فرصتهای ادغام و تملک:
تئوری پنج نیروی پورتر میتواند برای ارزیابی فرصتهای ادغام و تملک (M&A) به کار رود.
با بررسی تأثیر M&A بر هر یک از پنج نیرو، میتوان پتانسیل موفقیت یا شکست یک معامله M&A را ارزیابی کرد.
5. تجزیه و تحلیل سیاستهای دولتی:
تئوری پنج نیروی پورتر میتواند برای تجزیه و تحلیل تأثیر سیاستهای دولتی بر رقابت در یک صنعت به کار رود.
برای مثال، یک شرکت میتواند از این تئوری برای ارزیابی تأثیر مقررات جدید بر قدرت چانهزنی خریداران یا تهدید ورود رقبای جدید استفاده کند.
علاوه بر این کاربردها، تئوری پنج نیروی پورتر را میتوان برای موارد زیر نیز به کار برد:
درک رفتار رقبای موجود
شناسایی فرصتهای جدید در بازار
توسعه برنامههای بازاریابی و فروش
ارزیابی عملکرد یک شرکت
پیشگامان و نظریه پردازان :
تئوری پنج نیروی پورتر، که توسط مایکل پورتر، استراتژیست برجسته، در سال 1980 ارائه شد، یکی از مهمترین تئوریها در زمینه استراتژی رقابتی و تجزیه و تحلیل صنعت به شمار میرود.
اما پورتر تنها کسی نبود که در توسعه این تئوری نقشی داشت.
در اینجا به برخی از پیشگامان و نظریهپردازانی که در شکلگیری و تکامل تئوری پنج نیروی پورتر نقش داشتهاند، اشاره میکنیم:
1. ادوارد ماسون (Edward Mason):
ماسون، که به عنوان پدر علم مدیریت شناخته میشود، در سال 1939 مقالهای با عنوان “قدرت در بازار” منتشر کرد که در آن به نقش قدرت در شکلگیری رقابت در صنعت میپردازد.
ایدههای ماسون در مورد قدرت چانهزنی خریداران و تامینکنندگان، مبنای تئوری پنج نیروی پورتر را تشکیل میدهد.
2. جوئل بومر (Joel Baumol):
بومر، اقتصاددان آمریکایی، در سال 1967 کتابی با عنوان “تجزیه و تحلیل استراتژیک کسب و کار” منتشر کرد که در آن به مفهوم موانع ورود و خروج از بازار میپردازد.
ایدههای بومر در مورد موانع ورود، یکی از پنج نیروی کلیدی در تئوری پورتر است.
3. یورگن روپرت (Jürgen RUPPERT):
روپرت، اقتصاددان آلمانی، در سال 1971 مقالهای با عنوان “قدرت بازار و رقابت” منتشر کرد که در آن به مفهوم جایگزینی محصولات یا خدمات میپردازد.
ایدههای روپرت در مورد تهدید جایگزینی، یکی از پنج نیروی کلیدی در تئوری پورتر است.
4. بروس هندرسون (Bruce Henderson):
هندرسون، یکی از بنیانگذاران شرکت مشاوره Boston Consulting Group (BCG)، در دهه 1970 مفهوم ماتریس BCG را توسعه داد که در آن شرکتها بر اساس سهم بازار و نرخ رشد بازار خود طبقهبندی میشوند.
ماتریس BCG، که بر اساس ایدههای پورتر در مورد رقابت در صنعت است، به یکی از ابزارهای رایج برای تجزیه و تحلیل استراتژیک تبدیل شده است.
5. گاری همل (Gary Hamel) و سی. کی. پراهالاد (C.K. Prahalad):
همل و پراهالاد، دو استراتژیست برجسته، در کتاب خود با عنوان “رقابت در عصر فراملی” (1987) به مفهوم رقابت جهانی و نقش هویت برند در ایجاد مزیت رقابتی میپردازند.
ایدههای همل و پراهالاد، به تکامل تئوری پورتر و درک ما از رقابت در دنیای امروز کمک کرده است.
منابع :
استراتژی رقابتی: تکنیکهایی برای تجزیه و تحلیل صنایع و رقبا توسط مایکل پورتر
تجزیه و تحلیل رقابتی توسط مایکل ای. پورتر
مزیت رقابتی ملتها توسط مایکل ای. پورتر
استراتژی اقیانوس آبی توسط W. Chan Kim و Renée Mauborgne
ساختن استراتژی توسط Ajay Ketels
قدرت در بازار توسط ادوارد ماسون
تجزیه و تحلیل استراتژیک کسب و کار توسط جوئل بومول
قدرت بازار و رقابت توسط یورگن روپرت
رقابت در عصر فراملی توسط گری همل و سی. کی. پراهالاد
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.