0
0

مدیریت سرمایه فکری Intellectual capital management (ICM)

448 بازدید

مدیریت سرمایه فکری Intellectual capital management (ICM)

ردیف واژگانی: 921

رسته واژگانی: مدیریتی

دسته بندی مرتبط : دانشنامه جامع مدیریت 

تعریف در حد یک جمله :

نظریه مدیریت سرمایه فکری به بررسی چگونگی ایجاد، حفظ و بهینه‌سازی دارایی‌های ناملموس یک سازمان برای کسب مزیت رقابتی می‌پردازد.

تشریح :

این دارایی‌های ناملموس که به عنوان سرمایه فکری شناخته می‌شوند، شامل مواردی مانند دانش، مهارت، نوآوری، خلاقیت، برند، روابط با مشتریان و شهرت هستند.

مدیریت سرمایه فکری بر این ایده بنیادی استوار است که دارایی‌های ناملموس به همان اندازه دارایی‌های ملموس مانند زمین، ساختمان و تجهیزات، برای موفقیت یک سازمان حائز اهمیت هستند. در واقع، در عصر اقتصاد دانش، بسیاری از کارشناسان معتقدند که سرمایه فکری مهم‌ترین دارایی یک سازمان است.
شناسایی: اولین قدم در مدیریت سرمایه فکری، شناسایی دقیق و جامع دارایی‌های ناملموس یک سازمان است. این کار می‌تواند از طریق نقشه‌برداری دانش، مصاحبه با کارکنان، بررسی اسناد و مدارک و استفاده از ابزارهای تخصصی انجام شود.
مدیریت سرمایه فکری بر چهار رکن اصلی استوار است:
ارزیابی: پس از شناسایی دارایی‌های ناملموس، باید آن‌ها را به طور کمی و کیفی ارزیابی کرد. این کار می‌تواند از طریق روش‌های مختلفی مانند مدل‌های اندازه‌گیری سرمایه فکری، سیستم‌های امتیازدهی و نظر سنجی‌ها انجام شود.
مدیریت: پس از شناسایی و ارزیابی دارایی‌های ناملموس، باید آن‌ها به طور موثر مدیریت شوند. این کار شامل ایجاد استراتژی‌هایی برای حفظ، توسعه و بهینه‌سازی سرمایه فکری است. این استراتژی‌ها باید با اهداف کلی سازمان و نیازهای بازار همسو باشند.
گزارش‌دهی: گزارش‌دهی منظم و شفاف در مورد وضعیت سرمایه فکری به مدیریت ارشد، ذینفعان و کارکنان سازمان ضروری است. این گزارش‌ها باید شامل اطلاعاتی در مورد ارزش دارایی‌های ناملموس، روندهای کلیدی و اثربخشی اقدامات انجام شده باشد.
پیاده‌سازی موفق مدیریت سرمایه فکری نیازمند تعهد بلندمدت، تغییر در فرهنگ سازمانی و تخصیص منابع مناسب است.
در اینجا چند نمونه از ابزارها و روش‌های مورد استفاده در مدیریت سرمایه فکری آورده شده است:
نقشه‌برداری دانش: این فرآیند به شناسایی، مستندسازی و بصری‌سازی دانش موجود در یک سازمان کمک می‌کند.
مدل‌های اندازه‌گیری سرمایه فکری: این مدل‌ها به ارزیابی کمی دارایی‌های ناملموس مانند برند، روابط با مشتریان و سرمایه انسانی کمک می‌کنند.
سیستم‌های مدیریت دانش: این سیستم‌ها به ذخیره‌سازی، سازماندهی و اشتراک‌گذاری دانش در سراسر سازمان کمک می‌کنند.
سیستم‌های پیشنهادات: این سیستم‌ها به جمع‌آوری ایده‌ها و پیشنهادات از کارکنان در مورد چگونگی بهبود عملکرد سازمان کمک می‌کنند.
برنامه‌های آموزشی و توسعه: این برنامه‌ها به افزایش مهارت‌ها و دانش کارکنان در زمینه‌های مرتبط با سرمایه فکری کمک می‌کنند.

کاربرد :

1. افزایش مزیت رقابتی:
در عصر اقتصاد دانش، دارایی‌های ناملموس مانند دانش، مهارت، نآوری و خلاقیت به مهم‌ترین عوامل برای کسب مزیت رقابتی تبدیل شده‌اند.
ICM به سازمان‌ها کمک می‌کند تا ارزش این دارایی‌ها را شناسایی، اندازه‌گیری و افزایش دهند و از آنها برای تفاوت خود با رقبا و جذب و حفظ مشتریان استفاده کنند.
2. بهبود عملکرد مالی:
مطالعات نشان داده‌اند که بین ICM و عملکرد مالی
ارتباط مثبتی وجود دارد. سازمان‌هایی که به طور موثری از سرمایه فکری خود مدیریت می‌کنند،
سودآوری بیشتر، رشد سریع‌تر و ارزش سهام بالاتر را تجربه می‌کنند.
3. افزایش نوآوری:
سرمایه فکری نقش کلیدی در نوآوری ایفا می‌کند.
ICM به سازمان‌ها کمک می‌کند تا فرهنگ خلاقیت را ایجاد کنند، ایده‌های جدید را پرورش دهند و محصولات و خدمات نوآورانه را به بازار عرضه کنند.
4. ارتقای تعهد کارکنان:
کارکنان تمایل بیشتری به کار در سازمان‌هایی دارند که به دانش و مهارت‌های آنها
ارزش می‌دهند و در توسعه آنها سرمایه‌گذاری می‌کنند.
ICM به افزایش تعهد کارکنان، کاهش نرخ جابجایی و جذب بهترین استعدادها کمک می‌کند.
5. بهبود تصمیم‌گیری:
ICM به سازمان‌ها کمک می‌کند تا اطلاعات بهتری در مورد دارایی‌های ناملموس خود
بدست آورند و از این اطلاعات برای تصمیم‌گیری‌های استراتژیک
آگاهانه‌تر استفاده کنند.
6. مدیریت ریسک:
ICM به سازمان‌ها کمک می‌کند تا ریسک‌های مرتبط با دارایی‌های ناملموس خود را
شناسایی، ارزیابی و مدیریت کنند.
این امر می‌تواند به کاهش ضرر و زیان و محافظت از ارزش بلندمدت سازمان کمک کند.
7. افزایش ارزش برند:
برند یک دارایی ناملموس ارزشمند است که می‌تواند به جذب مشتریان، افزایش وفاداری
و فرماندهی قیمت‌های بالاتر کمک کند.
ICM به سازمان‌ها کمک می‌کند تا برند خود را تقویت کنند و ارزش آن را افزایش
دهند.
8. توسعه پایدار:
ICM به سازمان‌ها کمک می‌کند تا عملکرد خود را از نظر زیست‌محیطی، اجتماعی و حاکمیتی
بهبود بخشند.
این امر می‌تواند به ایجاد یک آینده پایدار برای سازمان و جامعه کمک کند.
علاوه بر این کاربردهای کلی، ICM می‌تواند برای اهداف خاص‌تر نیز مورد استفاده قرار گیرد، مانند:
ارزیابی عملکرد واحدهای مختلف سازمانی
تخصیص منابع به طور موثر
تعیین پاداش و جبران خسارت
جذب سرمایه‌گذار
ادغام و تملک

پیشگامان و نظریه پردازان :

1. ادوینسون و مالون:
ادوینسون و مالون از اولین کسانی بودند که مفهوم سرمایه فکری را به طور جامع تعریف کردند.
آنها در کتاب خود با عنوان “Capitalizing on Your Knowledge: Creating Intellectual Capital for Your Business” (1997) چارچوبی برای شناسایی، اندازه‌گیری و مدیریت سرمایه فکری ارائه دادند.
2. کارلوس اسلون:
اسلون به دلیل مدل زنجیره ارزش دانش خود شناخته شده است.
این مدل نشان می‌دهد که چگونه دانش در طول زنجیره ارزش یک سازمان ایجاد، به اشتراک گذاشته، به کار گرفته و حفظ می‌شود.
3. دیوید یوریک:
یوریک به دلیل مدل سرمایه فکری انسانی خود شناخته شده است.
این مدل نشان می‌دهد که سرمایه فکری انسانی از چه عناصری تشکیل شده است و چگونه می‌توان آن را ارزیابی و مدیریت کرد.
4. نیکلاس موری:
موری به دلیل مدل سرمایه فکری ساختاری خود شناخته شده است.
این مدل نشان می‌دهد که سرمایه فکری ساختاری از چه عناصری تشکیل شده است و چگونه می‌توان آن را ارزیابی و مدیریت کرد.
5. دانیل بروکینگ:
بروکینگ به دلیل مدل سرمایه فکری رابطه‌ای خود شناخته شده است.
این مدل نشان می‌دهد که سرمایه فکری رابطه‌ای از چه عناصری تشکیل شده است و چگونه می‌توان آن را ارزیابی و مدیریت کرد.

منابع : 

سرمایه فکری: آنچه هست، چرا مهم است، مدیریت دانش و عملکرد تجاری توسط دیوید اسکیرم (2006)
مدیریت سرمایه فکری: بررسی توسط کارل-اریک ادوینسون و یوریک مالون (2000)
سرمایه فکری انسانی: اندازه گیری و مدیریت آن توسط دیوید یووریک (2001)
سرمایه فکری ساختاری: ارزیابی و مدیریت آن توسط نیکلاس موری (2003)
سرمایه فکری رابطه‌ای: اندازه‌گیری و مدیریت آن توسط دانیل بروکینگ (2004)
سرمایه فکری: یک چارچوب جدید برای گزارشگری مالی توسط Leif Edvinsson و Bengt-Olof Johannesson (1996)
نقشه‌برداری دانش: ایجاد، اشتراک‌گذاری و استفاده از دانش سازمانی توسط لورن ونکوورت (2001)
مدیریت دانش توسط دیوید بوک (2008)
نوآوری و مدیریت دانش توسط نیتن پیترسون، والتر کارلین و بروس هال (2008)
سرمایه فکری و عملکرد شرکت: بررسی متا توسط دیوید یووریک و تامس ناکس (2010)

آیا این مطلب را می پسندید؟
اشتراک گذاری:

نظرات

0 نظر در مورد مدیریت سرمایه فکری Intellectual capital management (ICM)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.