مدیریت میانی Middle management

مدیریت میانی Middle management

ردیف واژگانی: 905

رسته واژگانی: مدیریتی

دسته بندی مرتبط : دانشنامه جامع مدیریت 

تعریف در حد یک جمله :

مدیریت میانی(Middle management) اصطلاحی است برای اشاره به لایه‌ای از مدیریت در سازمان‌های بزرگ که وظیفه آن نظارت بر فعالیت‌های زیردستان و تهیه گزارش برای مدیریت بالاتر است، در واقع مدیران میانی بین مدیریت ارشد و ناظران یا کارمندان پایین‌تر قرار می‌گیرند.

تشریح :

مدیران میانی به نوعی گوش و چشم مدیران ارشد در سازمان هستند، آن‌ها وظیفه ایجاد هماهنگی بین لایه های پایین و ارشد سازمان و بهینه‌سازی انطباق در یک سازمان را به عهده دارند. مدیر میانی حداقل باید مسئول دو نفر از کارمندان پایین تر از خود باشد. یکی از وظایف مهم مدیران میانی، عملی کردن برنامه ها،  تبیین استراتژی سازمان و جامه عمل پوشاندن به راهبرد ها و نظریه های ارائه شده توسط مدیران ارشد.
به این مثال توجه کنید: حتما میدانید که شرکت ها و سازمان ها برای پیشبرد اهدافشان برنامه ریزی و راهبرد هایی دارند، این برنامه ها ممکن است برای کارمندان یا کارشناسان که ارتباط زیادی با مدیران ارشد سازمان ندارند مبهم یا زیانبار تصور شود و دچار تردید نسبت به سازمان و مدیران خود شوند که این اتفاق، برای سازمان سمی بوده و باعث کاهش بهره‌وری سازمان می شود، در این بین وظیفه مدیران میانی پررنگ میشود که با ارتباط و هماهنگی با مدیران ارشد و کارمندان و کارشناسان، باعث از بین رفتن ابهامات و تداوم روند پیش بینی شده سازمان می شود.
در مجموع، مدیران میانی با میانجی‌گری بین کارمندان و مدیریت ارشد سازمان یکی از مهم‌ترین نقش‌ها را ایفا می‌کنند، آن‌ها در نهایت کسانی هستند که اطمینان حاصل می‌کنند شرکت با درگیر کردن و کانال‌سازی همه واحدها به شیوه‌ای سازنده و مولد به اهداف خود می‌رسد.

کاربرد :

 انتقال استراتژی
انتخاب موقعیت‌های استراتژیک
مدیریت پروژه
تقویت توسعه

پیشگامان و نظریه پردازان :

هنری فایول(Henri Fayol)
ماکس وبر(max weber)
فردریک تیلور(Frederick Winslow Taylor)

منابع : 

“The Effective Manager” / Mark Horstman