نظریه دو عاملی هرزبرگ Herzberg’s two-factor theory
ردیف واژگانی: 967
رسته واژگانی: مدیریتی
دسته بندی مرتبط : دانشنامه جامع مدیریت
تعریف در حد یک جمله :
نظریه دو عاملی هرزبرگ که به نظریه بهداشت-انگیزش نیز معروف است، توسط فردریک هرزبرگ روانشناس آمریکایی در سال 1959 ارائه شد. این نظریه بر این فرض استوار است که عوامل مؤثر بر انگیزه انسان را میتوان به دو دسته کلی عوامل بهداشتی و عوامل انگیزشی تقسیم کرد
تشریح :
همانطور که گفته شد این نظریه بر این فرض استوار است که عوامل مؤثر بر انگیزه انسان را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد:
1. عوامل بهداشتی: این عوامل به شرایط محیط کار و عوامل بیرونی مرتبط با شغل مربوط میشوند. عواملی مانند حقوق و مزایا، امنیت شغلی، شرایط کاری، روابط با همکاران و سرپرستان، خطمشیها و مقررات شرکت در این دسته قرار میگیرند.
2. عوامل انگیزشی: این عوامل به ماهیت شغل و عوامل درونی مرتبط با آن مربوط میشوند. عواملی مانند دستاورد، قدردانی، مسئولیت، رشد و پیشرفت، چالش و فرصتهای یادگیری در این دسته قرار میگیرند.
هرزبرگ معتقد بود که:
عوامل بهداشتی میتوانند از نارضایتی شغلی جلوگیری کنند، اما به تنهایی نمیتوانند انگیزه ایجاد کنند.
عوامل انگیزشی میتوانند انگیزه و رضایت شغلی را افزایش دهند.
طبق این نظریه:
اگر عوامل بهداشتی در سطح پایینی باشند، منجر به نارضایتی شغلی میشود.
اگر عوامل بهداشتی در سطح بالایی باشند، فقط از نارضایتی جلوگیری میکنند و انگیزه را افزایش نمیدهند.
برای افزایش انگیزه و رضایت شغلی، باید بر عوامل انگیزشی تمرکز کرد.طبق این نظریه با ترکیب دو عامل کلی به چهار حالت زیر دست پیدا خواهیم کرد:عوامل بهداشتی بالا + انگیزه بالا: موقعیت ایده آل که در آن کارکنان انگیزه زیادی دارند و شکایات کمی دارند.
عوامل بهداشتی بالا + انگیزه پایین: کارکنان شکایت کمی دارند اما انگیزه بالایی ندارند. شغل به عنوان حقوق درک می شود.
عوامل بهداشتی پایین + انگیزه بالا: کارکنان با انگیزه هستند اما شکایت زیادی دارند. وضعیتی که در آن شغل هیجان انگیز و چالش برانگیز است. با این حال حقوق و شرایط کاری مناسب نیست.
عوامل بهداشتی پایین + انگیزه پایین: بدترین وضعیت. کارکنان انگیزه ندارند و شکایت زیادی دارند.
کاربرد :
این نظریه کاربردهای مختلفی در زمینههای مختلف از جمله مدیریت، آموزش و روانشناسی دارد. برخی از کاربردهای آن عبارتند از:
طراحی شغل(Job Design): میتوان از این نظریه برای طراحی شغلهایی استفاده کرد که چالشبرانگیز، معنادار و فرصتهایی برای رشد و پیشرفت به کارکنان ارائه میدهند.
ارزیابی شغل(Job evaluation): میتوان از این نظریه برای ارزیابی شغلها و شناسایی عواملی که میتوانند برای افزایش انگیزه کارکنان بهبود یابند، استفاده کرد.
سیستمهای پاداش و جبران خسارت(compensation and benefits systems): میتوان از این نظریه برای طراحی سیستمهای پاداش و جبران خسارتی که بر عوامل انگیزشی تمرکز دارند، استفاده کرد.
مدیریت عملکرد(Performance management ): میتوان از این نظریه برای ارائه بازخورد و تشویق به کارکنان به روشی استفاده کرد که انگیزه آنها را افزایش دهد.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.